آرشیو وبلاگ
-
▼
2011
(35)
-
◄
ژوئیهٔ
(12)
- رضا بیک ایمانوردی، راننده ای که هنرپیشه شد و هنرپی...
- سینما مرده است یا سینمای ژان لوک گدار؟
- رابرت دنیرو هنرمندی برای تمام نقشها
- مروری بر زندگی و آثار راینر ورنر فاسبیندر، فیلمساز...
- سینما، سینماست!
- زندگینامه کن لوچ
- نگاهی فشرده به فیلم ِ «در سالی با سیزده ماه» ، اثر...
- نگاهی به زندگی و آثار راینر ورنر فاسبیندر
- فاکوندو کابرال خواننده فولکلور آمریکای لاتین کشته شد
- سِر چارلز اسپنسر چاپلین
- اینجا که منم ، آنجا که تویی
- ادیت پیاف زنی از تبار زنان عصیانگر!
-
◄
ژوئیهٔ
(12)
دنبال کننده ها
با پشتیبانی Blogger.
دیوار پینک فلوید.کارگردان آلن پارکر
دیوار پینک فلوید (به انگلیسی: Pink Floyd The Wall) نام فیلمی است موزیکال که آلن پارکر، کارگردان انگلیسی، آنرا بر اساس آلبوم سال ۱۹۷۹ پینک فلوید با عنوان دیوار و بر اساس فیلمنامهای از راجر واترز، خواننده و نوازندهٔ گیتار بیس پینک فلوید، در سال ۱۹۸۲ کارگردانی کرده است.
فیلم سرشار از استعارات و تصاویر نمادین است، از دیالوگ به میزان خیلی کم در آن استفاده شده و سکانسهای آن عمدتاً با موسیقی و ترانههای آلبوم دیوار پینک فلوید به پیش میرود. همچنین دقایقی از فیلم با نمایش انیمیشنهایی از جرالد اسکارف، تصویرگر و کاریکاتوریست موضوعات سیاسی، همچون رژهٔ چکشها و محاکمهٔ پینک همراه است.
فیلم سرشار از استعارات و تصاویر نمادین است، از دیالوگ به میزان خیلی کم در آن استفاده شده و سکانسهای آن عمدتاً با موسیقی و ترانههای آلبوم دیوار پینک فلوید به پیش میرود. همچنین دقایقی از فیلم با نمایش انیمیشنهایی از جرالد اسکارف، تصویرگر و کاریکاتوریست موضوعات سیاسی، همچون رژهٔ چکشها و محاکمهٔ پینک همراه است.
آلن پارکر
متولد 14 فوریه 1944 در لندن. آلن پارکر کارگردان، نويسنده، تهيه کننده و بازيگر انگليسي مشغول مذاکره براي نگارش فيلمنامه و کارگرداني «پسرکورام» براساس رمان برنده جايزه کتاب کودکان «ويتبرد» سال 2000 جمليه گاوين، نويسنده هندي، است.قرار بود آلن پارکر چهار سال بعد از آخرين فيلمش به نام «زندگي ديويد گيل» (2003) مشغول پيش توليد «يخ هاي انتهاي جهان» براساس فيلمنامه مارک ريچارد و با بازي شارليز ترون باشد اما ناگهان تصميم او عوض شد و به سراغ يک داستان نوجوانان رفت که در انگلستان قرن هجدهم مي گذرد و شخصيت هاي آن دو يتيم سفيدپوست و سياهپوست هستند که بخت تازه يي براي زندگي پيدا مي کنند.
کوستا گاوراس
کوستا گاوراس (کوتاه شده کنستانتینوس گاوراس، به یونانی: Κώνσταντινος Γαβράς) (زاده ۱۳ فوریه ۱۹۳۳) کارگردان یونانیتبار فرانسوی است.
او در ابتدا تمایل داشت که به امریکا برود و در آنجا سینما بخواند. ولی به دلیل کمونیست بودن مک کارتیسم امریکا از پذیرش او سرباز زد. گاوراس به فرانسه رفت و در سوربن ادبیات خواند و به عنوان دستیار کارگردان با بسیاری از فیلم سازان فرانسوی همکاری نمود.
زندگی و حرفه
او فعالیتهای سیاسی خود را از کودکی آغاز کرد و آن را از پدر به ارث برد. پدرش یک ارتشی یونانی بود.که در برابرهجوم ارتش نازی مقاومت کرد ولی پس از جنگ دولت یونان گاوراس را به اتهام کمونیست بودن از کشور تبعید کرد.او در ابتدا تمایل داشت که به امریکا برود و در آنجا سینما بخواند. ولی به دلیل کمونیست بودن مک کارتیسم امریکا از پذیرش او سرباز زد. گاوراس به فرانسه رفت و در سوربن ادبیات خواند و به عنوان دستیار کارگردان با بسیاری از فیلم سازان فرانسوی همکاری نمود.
بیاد عبدالحلیم حافظ خواننده مطرح جهان عرب
عبدالحلیم حافظ خواننده مطرح جهان عرب و یکی از 4خواننده بزرگ تاریخ موسیقی عرب،در سال 1929در مصر متولد و در 1977در لندن از دنیا رفت.مادرش حین تولد اون فوت کرد و پنج ماه بعد هم پدرش مرد.اقوامش او را بزرگ کردند.در 11سالگی وارد مدرسه موسیقی در قاهره شد و آواز و نوازندگی ساز ابوا رو شروع کرد.بصورت تصادفی در رادیوقاهره آواز خواند و مورد استقبال قرار گرفت.عبدالحلیم هیچوقت ازدواج نکرد اماگفته می شود که شش سال بصورت مخفیانه زندگی مشترکی با سوآد حُسنی هنرپیشه معروف داشته که البته دوستان صمیمی ایندو ماجرا رو تکذیب میکنند،جالب که سوآد حسنی دقیقا در سالگرد تولد عبدالحلیم در سال2001فوت کرد.اما مطمئنا عبدالحلیم در جوانی به شدت درگیر ماجرایی عاشقانه بادختری می شود که والدینش اجازه ازدواجش با عبدالحلیم را نمیدادند،و سرانجام هم وقتی اجازه را میدهند، دختر قبل از عروسی براثر بیماری مزمنی که داشت میمیرد.عبدالحلیم تا آخر عمر از فکر او خارج نشد و بسیاری از ترانه های غم انگیز خودش رو به او تقدیم کرد.(از جمله ترانه فالگیر).
آری اینچنین بود و اینچنین شد برادر.
... ناگهان دیدم که در کنار فرعونها و قارونها که به بردگیمان میخریدند و به بیگاریمان میکشیدند، دیگرانی نیز به نام جانشینان این پیامبر سر کشیدند...
برادر! ناگهان دیدم که دیگر بار معابد عظیم و پرشکوه به نام او سرکشیده و شمشیرها بر رویشان آیات جهاد به سویمان آخته شد و باز از ثمره غارت ما به دست جور، بیت المال ها سرشار شد.
واشنگتن تایمز:چهل و دوتن از هنرمندان و شخصیتهای برجسته ایرانی کارزار شیطان سازی علیه اپوزیسیون ایران را محکوم میکنند
فراخوان برای خروج مجاهدین از لیست تروریستی.
نامه ۳۷ نفر از حامیان رژیم ایران تحت عنوان « کارشناس....» به وزیر خارجه آمریکا برای نگهداشتن نام سازمان مجاهدین در لیست وزارت خارجه آمریکا یک درخواست سیاسی نیست؛ یلکه یک عمل جنایتکارانه است. چرا که ادامه این نامگذاری یعنی ادامه بهانه دادن به رژیمهای ایران وعراق برای سرکوب وکشتار مخالفان رژیم . مگر نه این است که هر حرکتی با مارک انتساب به این جریان تحت عنوان تروریسم مورد هجوم پاسداران جنایتکار و عمله و اکره ارتجاع قرار گرفته و می گیرد.
نامه ۳۷ نفر از حامیان رژیم ایران تحت عنوان « کارشناس....» به وزیر خارجه آمریکا برای نگهداشتن نام سازمان مجاهدین در لیست وزارت خارجه آمریکا یک درخواست سیاسی نیست؛ یلکه یک عمل جنایتکارانه است. چرا که ادامه این نامگذاری یعنی ادامه بهانه دادن به رژیمهای ایران وعراق برای سرکوب وکشتار مخالفان رژیم . مگر نه این است که هر حرکتی با مارک انتساب به این جریان تحت عنوان تروریسم مورد هجوم پاسداران جنایتکار و عمله و اکره ارتجاع قرار گرفته و می گیرد.
همیشه کسی هست که بهتر از تو می رقصد
نامه تاریخی چارلی چاپلین به دخترش ژاکلین
ژاکلین دخترم:
در دنيايی که تو زندگی می کنی ٬ تنها رقص و موسيقی نيست .
نيمه شب هنگامی که از سالن پر شکوه تأتر بيرون ميايی ٬ آنتحسين کنندگان ثروتمند را يکسره فراموش کن ٬ اما حال آن راننده تاکسی را که ترا به منزل می رساند ٬ بپرس ٬ حال زنش را هم بپرس.... و اگر آبستن بود و پولی برای خريدن لباس بچه اش نداشت ٬ چک بکش و پنهانی توی جيب شوهرش بگذار . به نماينده خودم در بانک پاريس دستور داده ام ٬ فقط اين نوع خرجهای تو را٬ بی چون و چرا قبول کند . اما برای خرجهای ديگرت بايد صورتحساب بفرستی .
" چیزی برای گفتن"، فیلم مستندی است که در لهستان بین سالهای 1996-2000 تهیه کردم.
چیزی برای گفتن فیلم مستندی است که در لهستان بین سالهای 1996-2000 تهیه کردم. فیلم در مورد زندگی یک زوج جوان است که معتاد و مبتلا به بیماری ایدز هستند.آنها سعی می کنند به دیگران کمک کنند تا شاید بتوانند دیگران را مصرف مواد مخدر منع کنند. نام آنها آدم و ویولتا است. چهار سال بعد از تهیه این فیلم هر دو مردند.
ترجمه:
کشیدن حشیش یا انواع دیگر مواد مخدر شد قسمتی از کارهای روزانه ام.اولش تفریحی و بعد دائم. سرانجام مبتلا به ایدز شدم.
ترجمه:
کشیدن حشیش یا انواع دیگر مواد مخدر شد قسمتی از کارهای روزانه ام.اولش تفریحی و بعد دائم. سرانجام مبتلا به ایدز شدم.
کیتارو هنرمندی متفاوت
ماسانوری تاکاهاشی (به ژاپنی: 高橋 正則) آهنگساز و نوازنده ژاپنی در ۴ فوریه ۱۹۵۳ در شهر تویوهاشی در کشور ژاپن بدنیا آمد. بعدها دوستان او نام مستعار کیتارو (به ژاپنی: 喜多郎) را براي وي برگزیدند.
او سابقا ساکن ایالت کلرادو در آمریکا در مزرعه شخصی خود بود اما هم اکنون ساکن شهر سباستوپل در شهرستان سونوما در شمال سانفرانسیسکو می باشد.
نوجوانی و جوانی
او در خانوادهای به دنیا آمد که پیرو مذهب شینتو بودند. پدر و مادر او هر دو کشاورز بودند. او از کودکی متوجه میشود که با دهقانان اطراف خود متفاوت است و همیشه در سرش صدای موسیقی میشنود. پس یک گیتار میخرد و بدون معلم و با روش سعی و خطا، گیتار نوازی میآموزد. به گفته خودش او که هرگز معلم نداشته، آموختهاست که تنها به گوشها و احساسات خود اعتماد کند. باورش دشوار است، ولی یکی از بزرگ ترین آهنگسازان جهان سواد موسیقی به مفهوم کلاسیکش را ندارد. او میگوید : من هرگز تحصیل نکردهام.
من نمیتوانم نتهای موسیقی را بخوانم یا بنویسم. اما انگشتانم حرکت میکنند و من متعجب میشوم که این موسیقی از کجاست، من آهنگهایم را مینویسم ولی در واقع آنها متعلق به من نیستند. همین آوای درونی او را بر آن میدارد تا پس از پایان دبیرستان، قید شغلی را که پدر و مادر برایش در شرکتی محلی دست و پا کرده بودند، بزند و راهی سفر به شهرهای بزرگ ژاپن شود تا شاید بتواند در آن جا موسیقی را به حرفه خود تبدیل کند.کیتاروی جوان در ابتدا مجبور میشود در رستورانهای توکیو و یوکوهاما گارسونی کند، اما کم کم به دلیل تجربه اش در نواختن چند ساز مختلف توانست در کلوبهای شبانه به عنوان نوازنده استخدام شود.
او سابقا ساکن ایالت کلرادو در آمریکا در مزرعه شخصی خود بود اما هم اکنون ساکن شهر سباستوپل در شهرستان سونوما در شمال سانفرانسیسکو می باشد.
نوجوانی و جوانی
او در خانوادهای به دنیا آمد که پیرو مذهب شینتو بودند. پدر و مادر او هر دو کشاورز بودند. او از کودکی متوجه میشود که با دهقانان اطراف خود متفاوت است و همیشه در سرش صدای موسیقی میشنود. پس یک گیتار میخرد و بدون معلم و با روش سعی و خطا، گیتار نوازی میآموزد. به گفته خودش او که هرگز معلم نداشته، آموختهاست که تنها به گوشها و احساسات خود اعتماد کند. باورش دشوار است، ولی یکی از بزرگ ترین آهنگسازان جهان سواد موسیقی به مفهوم کلاسیکش را ندارد. او میگوید : من هرگز تحصیل نکردهام.
من نمیتوانم نتهای موسیقی را بخوانم یا بنویسم. اما انگشتانم حرکت میکنند و من متعجب میشوم که این موسیقی از کجاست، من آهنگهایم را مینویسم ولی در واقع آنها متعلق به من نیستند. همین آوای درونی او را بر آن میدارد تا پس از پایان دبیرستان، قید شغلی را که پدر و مادر برایش در شرکتی محلی دست و پا کرده بودند، بزند و راهی سفر به شهرهای بزرگ ژاپن شود تا شاید بتواند در آن جا موسیقی را به حرفه خود تبدیل کند.کیتاروی جوان در ابتدا مجبور میشود در رستورانهای توکیو و یوکوهاما گارسونی کند، اما کم کم به دلیل تجربه اش در نواختن چند ساز مختلف توانست در کلوبهای شبانه به عنوان نوازنده استخدام شود.
پیدایش سينماي ايران
ورود نخستين دستگاه سينماتوگراف به ايران در سال 1279 هجري شمسي توسط مظفرالدين شاه سر آغازي براي سينماي ايران به حساب ميآيد، هر چند ساخت اولين سالن سينماي عمومي تا سال 1291 اتفاق نيفتاد.
تا سال 1309 هيچ فيلم ايراني ساخته نشد و اندك سينماهاي تاسيسشده به نمايش فيلمهاي غربي كه در مواردي زيرنويس فارسي داشتند ميپرداختند. نخستين فيلم بلند سينمايي ايران به نام «آبي و رابي» در سال 1309 توسط اوانس اوگانيانس، با فيلمبرداري خان بابا معتضدي ساخته شد.
اولين فيلم
«آبي و رابي» در سال 1309 به كارگرداني اوانس اوگانيانس ساخته شد، تهيهكننده آن ساكوارليذره بود و فيلمبردار آن خان بابا خان معتضدي. اين فيلم سياه و سفيد و صامت بود و ماجراهاي خندهدار دو مرد بلند وكوتاه در موقعيتهاي مختلف را روايت ميكرد. فيلم روز جمعه 12 دي 1309 ساعت دو بعد از ظهر در سينما ماياك به نمايش درآمد.
«آبي و رابي» پانصد و شصت تومان خرج برداشت و حدود هفت هزار تومان عايد اوگانيانس كرد. بخشي از اين فيلم كمدي را حركات دو مرد كوتاه و بلند مضحك تشكيل ميداد و بخشي از آن نيز نقاشي بود، «آبي و رابي» براساس فيلم «پات پاته شون» دانماركي ساخته شده بود.
اوانس اوگانيانس متولد 1279 يا 1280 به روايتي در عشق آباد، جمهوري تركمنستان، و به روايتي در مشهد است. وي به نام اوانس اوهانيان هم شناخته و معروف است كه البته تلفظ درست نام او را بهتر نشان ميدهد.
اوگانيانس تحصيلاتش را در رشته تجارت در تاشكند، حقوق را در عشق آباد و سينما را در مسكو انجام داد و در سال 1308 به همراه دخترش زِما (بازيگر فيلم «حاجي آقا آكتور سينما») به ايران مهاجرت كرد. در سال 1309 مدرسه آرتيستي سينما را كه اولين مدرسه سينمايي در ايران بود با نام پرورشگاه آرتيستي سينما را در تهران تاسيس كرد و در همين سال به عنوان نويسنده، كارگردان، بازيگر و تدوينگر اولين فيلم تاريخ سينماي ايران را به نام «آبي و رابي» را ساخت.
اوگانيانس در سال 1311 استوديو پرسفيلم را تاسيس كرد. شكست اقتصادي دومين فيلم او، «حاجي آقا آكتور سينما» موانعي جدي را در جهت پيگيري اهداف اوگانيانس موجب شد. در سال 1317 از او براي تاسيس يك مدرسه سينمايي در كلكته دعوت شد و وي با قبول اين دعوت و سفر به هند اولين مدرسه سينمايي را در كلكته هند در سال 1318 براي اين كشور تاسيس كرد. وي چندين سال در هند اقامت داشت و در اين مدت در آكادمي اختراعات و اكتشافات آسيا عضويت داشت و در آن فعاليت ميكرد.
در سال 1326 به ايران بازگشت. وي قصد داشت براي آموزش سينما به بانوان و خردسالان نيز كلاس تشكيل دهد كه هيچگاه موفق نشد. در سال 1333 تصميم به فعاليت مجدد در سينما گرفت كه با ناكام ماند. حاصل اين فعاليت فيلمي بود با نام «سوار سفيد» كه ناتمام ماند.در سال 1338 فيلمنامهاي نوشت با عنوان «كودتاي 1299» كه نتوانست آن را تبديل به فيلم كند. او در سال 1340 در تهران درگذشت و در قبرستان ارامنه تهران به خاك سپرده شد.
اولين فيلم ناطق
فيلم «دختر لُر» محصول استوديو امپريال فيلم (بمبئي) به تهيهكنندگي اردشير ايراني و فيلمنامه و كارگرداني عبدالحسين سپنتا اولين فيلم ناطق سينماي ايران است. در اين فيلم روحانگيز كرماني (سامينژاد) و عبدالحسين سپنتا، نقشهاي اصلي را بازي ميكردند. فيلم سياه و سفيد بود و داستان جعفر و گلنار را روايت ميكرد كه به دنبال علاقهاي كه بهم پيدا ميكنند شرارت را در يك منطقه از بين ميبرند.
تهيه فيلم هفت ماه طول كشيد و در دي ماه 1312 در و سينماي ماياك و سپه به روي پرده رفت. اين فيلم در هند فيلمبرداري شده بود.
فيلم «دختر لُر» محصول استوديو امپريال فيلم (بمبئي) به تهيهكنندگي اردشير ايراني و فيلمنامه و كارگرداني عبدالحسين سپنتا اولين فيلم ناطق سينماي ايران است. در اين فيلم روحانگيز كرماني (سامينژاد) و عبدالحسين سپنتا، نقشهاي اصلي را بازي ميكردند. فيلم سياه و سفيد بود و داستان جعفر و گلنار را روايت ميكرد كه به دنبال علاقهاي كه بهم پيدا ميكنند شرارت را در يك منطقه از بين ميبرند.
تهيه فيلم هفت ماه طول كشيد و در دي ماه 1312 در و سينماي ماياك و سپه به روي پرده رفت. اين فيلم در هند فيلمبرداري شده بود.
اولين بازيگر زن سينماي ايران
صديقه (روحانگيز) سامينژاد در روز سه تير 1295 در شهر بم در استان كرمان متولد شد و در سال 1308 به همراه همسرش دماوندي كه در استوديو امپريال فيلم بمبئي به كار اشتغال داشت به هندوستان مهاجرت كرد و پس از 18 سال به ايران بازگشت.
به دليلي استقبالي كه از فيلم «دختر لر» در اكران عمومي صورت گرفت، سامينژاد در فيلم «شيرين و فرهاد» ساخته عبدالحسين سپنتا نيز بازي كرد. تحصيلات وي سيكل اول دبيرستان و پيشه اصلي او پرستاري بود.
روحانگيز سامينژاد در طبقه پايين خانهاي دو طبقه واقع در خيابان پاسداران تهران، سروستان ششم زندگي ميكرد. او عصر چهارشنبه دهم ارديبهشت 1376 در تهران در سن 81 سالگي درگذشت و در قطعه 36 رديف 44 شماره 46 بهشت زهرا به خاك سپرده شد.
فيلم «گرداب» در سال 1332 در قطع 16 ميليمتري به كارگرداني و نويسندگي حسن خردمند و بازيگري ناصر ملكمطيعي به بازار عرضه شد. «گرداب» را هوشنگ محبوبيان در پارس فيلم تهيه كرد و ديگر بازيگران آن عبارت بودند از مهين ديهيم، هوشنگ بهشتي، زينت نوري، عبداله بقائي، احمد قدكچيان، منوچهر شفيعي (خواننده فيلم و بازيگر) و علي كيائي. «گرداب» با دوربين اوريكون فيلمبرداري و براي رنگي شدن به آمريكا فرستاده شد.
اولين كتاب سينمايي
نخستين كتاب سينمايي، فيلمنامهاي است به نام «شاه ايران و بانوي ارمن» كه ذبيحاله بهروز آن را نوشته و سال 1310 منتشر شده است.
اولين نشريه سينمايي
امتياز «سينما و نمايشات» اوائل سال 1308 به نام علي وكيلي صادر شد اما اولين شماره «سينما و نمايشات» به مديريت و سردبيري اسحاق زنجاني در 48 صفحه در قطع وزيري در مرداد 1309 منتشر شد.
چگونه خوب افتادن در عکس(رمز و راز خوش عکس بودن)
به بهانه بدرقه پیکرهای 36 مجاهدخلق
قلم در وصف این جنایت عاجز ماند.
این کلیپ را تقدیم می کنم به شیرزنان و کوهمردانی که تا آخرش ایستادند.
در ساعات اولیه بامداد جمعه، ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ برابر با ۸ آوریل ۲۰۱۱، آدمکشان خامنه ای و مالکی در عراق دریک حمله وحشیانه به کمپ اشرف ۳۵ تن رابه شهادت رساندند و بیش از ۳۰۰ تن را مجروح کردند.
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد.
صدرالدین تام
فیلم گمشده آلفرد هیچکاک پیدا شد
پنجاه و یک گفته مهم «آلفرد هیچكاك» در سالگرد تولدش
1. من یك كارگردان صاحب سبكم. اگر روزی سیندرلا هم بسازم تماشاگران فورا در كالسكه دنبال جسد میگردند.
2. تلویزیون حق زیادی به گردن روانشناسی دارد؛ هم از این نظر كه اطلاعات خوبی دربارهی آن میدهد و هم اینكه نیاز به روانشناسان را افزایش میدهد.
تکنیک های جالبی در عکاسی
یکی از تکنیک های جالبی که در عکاسی می توان به کار برد، پیدا کردن یک پیش زمینه و قرار دادن آن در حالت محو است. بدین ترتیب که سوژۀ اصلی را با این پیش زمینۀ محو قاب می گیرید و به آن عمق و تأکید بیشتری می بخشید. برای این که این حالت خارج از فکوس بودن را برای پیش زمینه هایتان داشته باشید، حتمأ از دیافراگم های باز استفاده کنید. برای مثال عکس زیر با دیافراگم 2.2 گرفته شده.
زندگینامه: مارلون براندو (1924-2004)
مارلون براندو ۳ آوریل سال ۱۹۲۴در ایالت نبراسکا آمریکا به دنیا آمد
براندو مدتی به مدرسه نظامی رفت و بعد به کارهای مختلفی مشغول شد و نهایتا برای شرکت در کلاسهای بازیگری راهی نیویورک شد و نزد استادش؛ استلا آدلر، متد استانیسلاوسکی را آموخت.
مدتی بعد براندو به مدرسه بازیگری اکتورز استودیو که الیا کازان آن را اداره می کرد، راه پیدا کرد و در آنجا زیر نظر لی استراسبرگ متد اکتینگ(روشی که بازیگر برای اجرای نقش باید مدتی آن نقش را زندگی کند) را تکمیل کرد.
نخستین حضور براندو بر پرده سینما بازی در فیلم مردان؛ ساخته فرد زینه مان بود. او برای آماده کردن نقشش در این فیلم بیش از یک ماه خود را در بیمارستان بستری کرد. کاری که از دید بسیاری از بازیگران مجرب آن دوران مانند لارنس الیویه یا کلارک گیبل حماقت محض محسوب میشد.
او یکی از تاثیرگذارترین بازیگران تاریچ سینما است. از فیلمهای مشهوری که وی در آنها ایفای نقش کردهاست میتوان به اتوبوسی به نام هوس در نقش استنلی کووالسکی، در بارانداز در نقش تری مالوی هر دو به کارگردانی الیا کازان و پدرخوانده در نقش دون ویتو کورلئونه اشاره کرد. بسیاری بهترین نقش او را پدر خوانده [بهترین فیلم تاریخ سینما معرفی شد] میدانند.
در باره فریدون فرخزاد و کتاب «خنیاگر در خون»
میرزاآقا عسگری (مانی)
فریدون فرخزاد که در مهرماه ۱۳۱۷ در تهران به دنیا آمده بود در ۶ سپتامبر ۱۹۹۲ در آپارتمان محل سکونتش در شهر بن آلمان به دست مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با ۱۷ ضربه کارد تکه تکه شد. او نه گناهی کرده بود و نه جنایتی. جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد ودر سخنرانی ها و شوهایش به سرکوب مردم ایران توسط جمهوری اسلامی انتقاد می کرد.
مردم ایران فرخزاد را بیشتر به عنوان یک شومن و آوازخوان می شناسند. اما واقعیت این است که او یک شاعر، یک اندیشه ور و یک مبارز تمام عیار بود. فرخزاد پایان نامه ی تحصیلی اش را دررشته ی حقوق سیاسی از دانشگاه برلین و مونیخ دریافت کرده بود. تز پایان تحصیلی اش را در باره تاثیر عقاید مارکس و انگلس بر کلیسا نوشته بود.او که به زبان آلمانی تسلط داشت، در رادیو بایرن به تولید برنامه هایی به زبان آلمانی پرداخت .محتوای بسیاری از این برنامه ها ، معرفی ادبیات و فولکور ایران بود.
فریدون فرخزاد که در مهرماه ۱۳۱۷ در تهران به دنیا آمده بود در ۶ سپتامبر ۱۹۹۲ در آپارتمان محل سکونتش در شهر بن آلمان به دست مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با ۱۷ ضربه کارد تکه تکه شد. او نه گناهی کرده بود و نه جنایتی. جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد ودر سخنرانی ها و شوهایش به سرکوب مردم ایران توسط جمهوری اسلامی انتقاد می کرد.
مردم ایران فرخزاد را بیشتر به عنوان یک شومن و آوازخوان می شناسند. اما واقعیت این است که او یک شاعر، یک اندیشه ور و یک مبارز تمام عیار بود. فرخزاد پایان نامه ی تحصیلی اش را دررشته ی حقوق سیاسی از دانشگاه برلین و مونیخ دریافت کرده بود. تز پایان تحصیلی اش را در باره تاثیر عقاید مارکس و انگلس بر کلیسا نوشته بود.او که به زبان آلمانی تسلط داشت، در رادیو بایرن به تولید برنامه هایی به زبان آلمانی پرداخت .محتوای بسیاری از این برنامه ها ، معرفی ادبیات و فولکور ایران بود.
رضا بیک ایمانوردی، راننده ای که هنرپیشه شد و هنرپیشه ای که راننده شد. یادش به خیر باد!
درآن لحظه شاید حتی ساموئل هم تصور نمی کرد جوانی که با آن شور و حرارت متواضعانه مقابلش ایستاده روزی با نام " رضا بیک ایمانوردی " در سینمای ایران مشهور می شود بطوریکه برای امضای قرارداد بازی در فیلم ها وقت چند ماهه می دهد!
خاچیکیان خود در مصاحبه ای با نگارنده درباره آن روز و چگونگی هنرپیشه شدن "بیک ایمانوردی"گفت:" آن جوان من را آقای خاچیک خطاب کرد و به زبان ترکی شروع به حرف زدن کرد که من از همین جسارت او خوشم آمد و دلم نیامد خواهشش را زمین بیندازم و به راننده ام گفتم کارت استودیو را به وی بدهد تا در اولین فرصت در آنجا ملاقاتش کنیم .البته گفتم که فعلا در میانه فیلمبرداری فیلم فریاد نیمه شب هستیم و امکان اینکه او در آن فیلم بازی کند وجود ندارد .ولی بعد به فکرم رسید که برای امتحان هم که شده در یک صحنه کوتاه از او بازی بگیرم."
سینما مرده است یا سینمای ژان لوک گدار؟
پیرمرد هشتاد ساله که در چند سال اخیر با گفت و گوهای اندک اما بسیار جنجالی اش خبرساز شده، ظاهراً حوصله اش از همه چیز سر رفته و حالا می گوید" سینما مرده است"!
ژان لوگ گدار، یکی از بنیانگذاران موج نوی سینمای فرانسه و از کاشفان سینمای آمریکا، حالا علیه سینما قد علم کرده و با اعلام مرگ سینما و دهن کجی به قواعد آن، خود را "مولف" نمی داند.سینمای مولف، موج نو و گدار
در صحبت از تئوری های سینما، نظریه مولف هنوز قرص و محکم به نظر می رسد و هنوز کارگردان یک فیلم، "خالق" یا "مولف" آن قلمداد می شود و گدار به عنوان یکی از نویسندگان مجله "کایه دو سینما" در دهه پنجاه و یکی از بنیانگذاران موج نو، یکی از چهره های شاخص در این نظریه است.
سینما، سینماست!
از نظر کِن لوچ، کارگردان سرشناس بریتانیایی، سینما با گریفیث آغاز میشود. البتّه بماند که از نظر ایشان سینما با کیارستمی هم به اتمام میرسد. چرا که فعلاً به آغاز سینما کار داریم و نه پایان آن. باید گفت که نظر آقای لوچ اگر کاملاً درست نباشد، تقریباً به حقیقت نزدیک است.
دیوید دبلیو گریفیث، این کارگردان اصالتاً بریتانیایی هالیوود که والدینش از ولز به ایالات متّحده آمریکا مهاجرت کردند، نقش عمدهای در شکلدهی سینما داشت تا جایی که به عقیده صاحبنظران، گریفیث نخستین فیلم بلند تاریخ سینمای آمریکا را ساخت؛ یعنی تولّد یک ملّت. با این حساب میتوان فیلم تولّد یک ملّت را تولّد فیلم بلند دانست، اما سینما پیشتر از این متولد شده بود.
زندگینامه کن لوچ
کن لوچ متولد هفدهم ژوئن ۱۹۳۶ در وارویک شایر بریتانیا در ابتدا به آکسفورد رفت تا حقوق بخواند اما در عوض مجذوب بازیگری شد و عضو کلوب تئاتر تجربی همانجا شد. او بازیگری را در تئاتر آغاز کرد ...
اما بعد با پیوستن به BBCدر سال ۱۹۶۱ کارگردانی را تجربه کرد و همکاری او با تهیه کننده ای به نام تونی گارنت به خلق مجموعه ای از مستندهای دراماتیک برای BBC انجامید. یکی از این اپیزودها تحت عنوان کتی به خانه بیا که در سال ۱۹۶۵ تولید شد مشکل بی خانمانی شهروندان و سطح رفاه مردم بریتانیا را هدف قرار داد. «کتی به خانه بیا» به عنوان یکی از جنجالی ترین فیلمهایی که توسط BBC تولید شد به تغییراتی بنیادین در قانون و اساسنامه این کشور در ارتباط با افراد بی خانمان انجامید.
نگاهی فشرده به فیلم ِ «در سالی با سیزده ماه» ، اثر راینر ورنر فاسبیندر*
نوشته نیما حسینپور
داستان فیلم:
فرانکفورت، تابستان ۱۹۷۸: اِلویرا وایسهاوپت (اِرنست سابق) سالها پیش عاشق دلال سابق و کارفرمای امروز، آنتون زایتز، شده و تغییر جنسیت داده است. کریستوفر هاکر، معشوق کنونیاش، او را ترک میکند. دوست نزدیکش زورای قرمز به او خیانت میکند. دوست قدیمی اش زایتز از ادامهی دوستی با او سر باز میزند. همسر سابقش (پیش از تغییر جنسیت) که از او دختری نیز دارد، حاضر نیست اِلویرا را بپذیرد. در پایان اِلویرا خودکشی میکند.
نگاهی به زندگی و آثار راینر ورنر فاسبیندر
تألیف: نیما حسینپور
راینر ورنر فاسبیندر ۱، شاعر، نمایشنامهنویس و سینماگر آلمانی در سال ۱۹۴۵ در شهر بَد ووریسهوفن ۲ بهدنیا آمد. پدرش پزشک و مادرش مترجم بود. فاسبیندر در شهر مونیخ بزرگ شد و بهدبیرستان رفت. در سالهای پایانی دههی پنجاه، با رفتن پیاپی بهسینما، علاقهی ژرفی بهفیلم پیدا کرد. همزمان با شرکت در کلاسهای آموزش بازیگری، نخستین فیلمهای کوتاهش را بهنامهای «خیابانگرد» ۱۹۶۵، و «هرج و مرج کوچک» ۱۹۶۶، ساخت. در سال ۱۹۶۸ انجمن «ضد تأتر» را بنا نهاد که هانا شیگولا (از برجستهترین بازیگران زن فیلم هایش) نیز عضو آن شد.این کوششها سراسر زیر سایهی گفتمان جامعهی رفاه سرمایهداری و جنبش دانشجویی ۱۹۶۸ و در پی آن، رنگ و بوی سیاسی گرفتن هنر و ادبیات بودند. فاسبیندر نخستین فیلم بلند داستانی خود را به نام «عشق از مرگ سردتر است» در سال ۱۹۶۹ و با کمترین امکانات ساخت. این فیلم متأثر از زیباییشناسی فیلمهای پلیسی آمریکایی و موج نوی فرانسه است.
فاکوندو کابرال خواننده فولکلور آمریکای لاتین کشته شد
فاکوندو کابرال، یکی از مشهورترین خوانندگان موسیقی فولکلور در آمریکای لاتین در گواتمالا سیتی، پایتخت گواتمالا کشته شده
است. آقای کابرال که آرژانتینی و ۷۴ ساله بود، از هتل محل اقامت خود راهی فرودگاه بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
هدف ضاربین از حمله به آقای کابرال مشخص نشده است. آقای کابرال برای اجرای کنسرت به گواتمالا سفر کرده بود.
سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، یونسکو، در سال ۱۹۹۶ فاکوندو کابرال را "سفیر جهانی صلح" خود نامیده بود.
مشهورترین ترانه آقای کابرال "من متعلق به اینجا و آنجا نیستم" (No Soy de Aqui ni Alla) است که به زبان های زیادی اجرا شده است.
هدف ضاربین از حمله به آقای کابرال مشخص نشده است. آقای کابرال برای اجرای کنسرت به گواتمالا سفر کرده بود.
سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، یونسکو، در سال ۱۹۹۶ فاکوندو کابرال را "سفیر جهانی صلح" خود نامیده بود.
مشهورترین ترانه آقای کابرال "من متعلق به اینجا و آنجا نیستم" (No Soy de Aqui ni Alla) است که به زبان های زیادی اجرا شده است.
سِر چارلز اسپنسر چاپلین
سِر چارلز اسپنسر چاپلین (۱۶ آوریل ۱۸۸۹ - ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷) یکی از مشهورترین بازیگران و همچنین کارگردان و موسیقیدان برجستهٔ هالیوود و برندهٔ جایزه اسکار است. بیشتر فیلمهای او کمدی و صامت هستند.
چاپلین در زمینه سینما بیش از ۶۵ سال فعالیت کرد که شروع فعالیتهای وی از سالن ویکتوریا انگلستان به عنوان پسربچهای آغاز شد و تا سن ۸۸ سالگی ادامه یافت. وی در سال ۱۹۱۹ همراه با تعدادی از دوستان سینمایی خود اتحادیه سینماگران را تاسیس کرد.
مارتین سیف در کتابی تحت عنوان چاپلین: یک زندگی مینویسد: چاپلین فقط بزرگ نبود، او غولی بود.
چاپلین در زمینه سینما بیش از ۶۵ سال فعالیت کرد که شروع فعالیتهای وی از سالن ویکتوریا انگلستان به عنوان پسربچهای آغاز شد و تا سن ۸۸ سالگی ادامه یافت. وی در سال ۱۹۱۹ همراه با تعدادی از دوستان سینمایی خود اتحادیه سینماگران را تاسیس کرد.
مارتین سیف در کتابی تحت عنوان چاپلین: یک زندگی مینویسد: چاپلین فقط بزرگ نبود، او غولی بود.
اشتراک در:
پستها (Atom)
درباره من
- صدرالدین تام
- I was born and raised in Iran. After being imprisoned as a political prisoner, I fled Iran, and seek refuge in Sweden in 1984, and started my new life in exile as a movie director.
آرشیو
- 2012 (3)
-
2011
(35)
- دسامبر(3)
- نوامبر(5)
- اکتبر(4)
- سپتامبر(5)
- اوت(6)
-
ژوئیهٔ(12)
- رضا بیک ایمانوردی، راننده ای که هنرپیشه شد و هنرپی...
- سینما مرده است یا سینمای ژان لوک گدار؟
- رابرت دنیرو هنرمندی برای تمام نقشها
- مروری بر زندگی و آثار راینر ورنر فاسبیندر، فیلمساز...
- سینما، سینماست!
- زندگینامه کن لوچ
- نگاهی فشرده به فیلم ِ «در سالی با سیزده ماه» ، اثر...
- نگاهی به زندگی و آثار راینر ورنر فاسبیندر
- فاکوندو کابرال خواننده فولکلور آمریکای لاتین کشته شد
- سِر چارلز اسپنسر چاپلین
- اینجا که منم ، آنجا که تویی
- ادیت پیاف زنی از تبار زنان عصیانگر!