آرشیو وبلاگ
-
▼
2011
(35)
-
▼
ژوئیهٔ
(12)
- رضا بیک ایمانوردی، راننده ای که هنرپیشه شد و هنرپی...
- سینما مرده است یا سینمای ژان لوک گدار؟
- رابرت دنیرو هنرمندی برای تمام نقشها
- مروری بر زندگی و آثار راینر ورنر فاسبیندر، فیلمساز...
- سینما، سینماست!
- زندگینامه کن لوچ
- نگاهی فشرده به فیلم ِ «در سالی با سیزده ماه» ، اثر...
- نگاهی به زندگی و آثار راینر ورنر فاسبیندر
- فاکوندو کابرال خواننده فولکلور آمریکای لاتین کشته شد
- سِر چارلز اسپنسر چاپلین
- اینجا که منم ، آنجا که تویی
- ادیت پیاف زنی از تبار زنان عصیانگر!
-
▼
ژوئیهٔ
(12)
دنبال کننده ها
با پشتیبانی Blogger.
رابرت دنیرو هنرمندی برای تمام نقشها
رابرت دنیرو در فیلم «دوستان خوب»
رابرت دنیرو یکی از قویترین بازیگران سینمای آمریکا و از آخرین نمایندگان نسلی است که هنر بازیگری را با هوشمندی و تسلط حرفهای همراه کردند. روز هفدهم اوت مصادف است با شصت و پنجمین سالگرد تولد این هنرپیشه پرتوان آمریکایی.
رابرت دنیرو در ۱۷ اوت ۱۹۴۳ در نیویورک به دنیا آمد. پدر و مادرش هنرمند بودند. هنگامی که تنها دو سال داشت، پدر و مادرش از هم جدا شدند و او نزد مادر خود بزرگ شد. از ابتدای کودکی به خوبی میدانست که زندگی او تنها در صحنه نمایش است که به شکوفایی میرسد.
دنیرو در برلیناله
هنگامی که رابرت دنیرو هنوز دانشآموز دبیرستان بود، در چند دوره بازیگری شرکت کرد که از همه مهمتر کلاسهای تربیت هنرپیشگی لی استراسبرگ بود که او را با شیوه بازیگری حسی آشنا کرد. اصول بازیگری علمی، با مطالعه دقیق نقش و ریزهکاریهای آن همراه است، به گونهای که نقش روی صحنه و روبروی دوربین، زنده شود و جان بگیرد. این روش علمی، بازیگر را قادر میسازد که با استفاده از رشتهای از تجربهها و تمرینهای مداوم، در پوست شخصیت دلخواه فرو رود، کاراکتر انسانی او را تحلیل کند تا بتواند مطابق مقتضیات نقش واکنش نشان دهد و حتی مانند او احساس و اندیشه کند.
نخستین تجربههای بازیگری
رابرت دنیرو در بیست سالگی به ایفای رشتهای از نقشهای فرعی در سینما و تئاتر پرداخت. این کارهای کوچک و همکاری با کارگردانهایی مانند راجر کورمن، جان هنکاکس و برایان دی پالما کافی بود تا استعدادهای ذاتی و آموختههای نظری او را نمایان کند. با همین اولین نقشها، دنیرو توجه منتقدان و سینماگران نوجو را جلب کرد.
رابرت دنیرو در سال ۱۹۷۳ با مارتین اسکورسیزی کارگردان جوان و نوجوی نیویورکی آشنا شد که از او برای ایفای نقش در فیلم محلات پست (یا پایین شهر) دعوت کرد. این فیلم هم برای اسکورسیزی و هم برای دنیرو نقطه عطفی تازه بود که سینما را با دو استعداد درخشان آشنا کرد.
اسکورسیزی با فیلم محلات پست نشان داد که قصد دارد با رویکرد اجتماعی و دید هنری تازه، آثار متفاوتی خلق کند، و دنیرو با این فیلم فرصت یافت خود را به مثابه بازیگری زبردست و باسبک معرفی کند.
این همکاری برای هر دو هنرمند جوان بسیار ثمربخش بود. مارتین اسکورسیزی به بازیگری دست یافت که میتوانست فضای پرتنش و ناآرام سینمای او را مجسم کند، و رابرت دنیرو در خدمت کارگردانی قرار گرفت که توانست تمام تواناییهای درونی او را بیرون بکشد. این همکاری در چند فیلم دیگر هم ادامه پیدا کرد.
چالش با "شیوه زندگی آمریکایی"
در نیویورک اوایل دهه ۱۹۷۰ عدهای از دوستداران سینما گرد آمده بودند که حساب خود را از حساب هالیوود و سنتهای مألوف آن جدا کرده بودند. آنها بیش از آنکه شیفته هالیوود باشند، به سینماگران مؤلف و نوجویی مانند جان کاساویتیس دل بسته بودند. اما این گروه بی نام و نشان، خصوصیات مشترک دیگری هم داشتند: بیشتر آنها رگ و ریشه ایتالیایی داشتند و در فضای مهاجران قدیمی اروپایی در نیویورک، به ویژه در محله موسوم به "ایتالیای کوچک" و برانکس بزرگ شده بودند.
به علاوه آنها به سینمای اروپا علاقهمند بودند. به دنبال سینمایی بودند که بیش از سرگرمی و تخدیر تماشاگر، او را تکان دهد و به فکر وا دارد. آنها با نقد جامعه مصرفی پیشرفته و جو بیخیالی حاکم بر "شیوه زندگی آمریکایی"، وجدان تماشاگر را ناراحت و مضطرب میکردند. فرانسیس فورد کوپولا یکی از برجستهترین نمایندگان این گرایش بود که از "رؤیای آمریکایی" کابوسی اضطرابانگیز به نمایش در آورد.
خالق چهرههای بیشمار
رابرت دنیرو با بهرهگیری از سبک بازیگری حسی، در بسیاری از ژانرهای سینمایی با مهارت نقشهایی آفریده است، که بسیار متفاوت بودهاند. او در سینمای وحشت، در فیلمهایی مانند فرانکنشتاین و موهبت الهی ظاهر شده، و در سینمای کمدی، در اثری کمنظیر مانند سلطان کمدی محصول ۱۹۸۲ بازی داشته و در برابر غول دنیای کمدی آن زمان یعنی جری لوئیس عرض اندام کرده است.
در ژانر موزیکال در سال ۱۹۷۷ در فیلم زیبای نیویورک نیویورک در نقش نوازنده ساکسفون در برابر خواننده و رقصنده معروف لایزا مینهلی ظاهر شد.
دنیرو در درامهای اجتماعی مانند ملاقات با والدین و ملاقات با فاکرها بازیهای درخشانی ارائه داده است.
در ژانر ورزشی دنیرو در فیلم گاو وحشی ساخته سال ۱۹۸۱ اثر برجسته مارتین اسکورسیزی نقش آفرینی کرد. این فیلم را بسیاری از منتقدان سینمایی بهترین اثر ورزشی تاریخ سینما دانستهاند. فیلم گاو وحشی برپایه اتوبیوگرافی جیک لاموتا بوکسور میان وزن دهه ۱۹۴۰ ساخته شده و برخلاف بیشتر فیلمهای این ژانر، حال و هوای رئالیستی تند و قوی دارد.
فیلم «گاو وحشی» دنیرو برای بازی در این فیلم ۲۵ کیلوگرم وزن خود را اضافه کرد تا در قالب یک قهرمان شکست خوردهی تن پرور و فربه بدل شود. او برای این فیلم جایزه اسکار را برنده شد.
بی شک بهترین بازیهای دنیرو را باید در میان فیلمهای گانگستری یافت، آثاری مانند بخش دوم فیلم پدرخوانده محصول سال ۱۹۷۴ که در آن نقش جوانی دون کورلیونه را بازی میکند، و البته فیلمهای دوستان خوب محصول سال ۱۹۸۹ اثر اسکورسیزی و تسخیرناپذیران ساخته برایان دی پالما محصول ۱۹۸۶ که فضای مافیایی دهه ۱۹۳۰ را نشان میدهد.
فیلم متفاوت راننده تاکسی محصول سال ۱۹۷۵ هم برای بازیگر اصلی آن رابرت دنیرو و هم برای سازنده آن مارتین اسکورسیزی اوجی تازه بود. هر دو هنرمند با این فیلم ظرفیتها و امکانات تازهای را در خلق فضایی عصبی و تنشآمیز، به نمایش گذاشتند.
فیلم «راننده تاکسی» به نظر برخی از منتقدان بازی رابرت دنیرو در نقش رانندهای سرسخت و عصبی به نام "تراویس بیکل" را میتوان به مثابه الگویی گرفت برای کل هنر بازیگری او.
دنیرو در نقش سربازی که با احساسات خسته و عواطف زخم دیده از جنگ ویتنام برگشته، به دلیل دلهره و اضطراب درونی، خواب و آرامش را از دست داده است. او برای گذران زندگی در یک بنگاه تاکسیرانی کار میگیرد. مسافرکشی شبانه در محلههای پست و ناامن نیویورک او را با صحنههای فجیعی از نابسامانیهای زندگی مدرن روبرو میکند.
تراویس در زندگی شبانه نیویورک، با سیمای دیگر این شهر ثروت و تجمل آشنا میشود. مشاهدات و تجارب تکاندهنده او، هر دم رنج و عذاب روحی او را تشدید میکند و او را به سوی خشونتی کور و نافرجام سوق میدهد.
تجربهای در شرارت درون
فیلم «تنگهی وحشت» فیلم مهم دیگری که باز هم بر شهرت و محبوبیت دنیرو افزود، فیلم جنجالی شکارچی گوزن محصول سال ۱۹۷۸ بود ساخته مایکل چیمینو. فیلمی تکاندهنده از جهنمی که ارتش آمریکا به نام آزادی و دموکراسی در ویتنام به پا کرده بود.
در فیلم سینمایی تنگه وحشت محصول سال ۱۹۹۱ رابرت دنیرو، نقش تبهکاری را ایفا میکند که عطش انتقام او را به منتهای نفرت و کینهتوزی رسانده است. دنیرو بار دیگر به نقشی جان داد که سالها پیش از او رابرت میچم در فیلمی به همین نام ایفا کرده بود. دنیرو برای ایفای نقش خود در این فیلم، با ترفندهای پزشکی، فرم دندانهای خود را به هم ریخت و سراسر بدن را خالکوبی کرد تا هر چه عمیقتر در قالب یک جنایتکار جنسی فرو رود که از هر عضو او بدذاتی و شرارت میبارد.
فیلم سینمایی کازینو محصول ۱۹۹۵ یکی از آخرین دستاوردهای همکاری پربار رابرت دنیرو با اسکورسیزی بود.
رابرت دنیرو پس از سالها موفقیت در عرصه بازیگری و بعد تهیه فیلمهای سینمایی، سرانجام به کارگردانی دست زد. برخی از فیلمهای او مانند یک داستان برانکسی محصول ۱۹۹۳ اثری دلنشین و ستایشانگیز از آب در آمد.
درباره من
- صدرالدین تام
- I was born and raised in Iran. After being imprisoned as a political prisoner, I fled Iran, and seek refuge in Sweden in 1984, and started my new life in exile as a movie director.
آرشیو
- 2012 (3)
-
2011
(35)
- دسامبر(3)
- نوامبر(5)
- اکتبر(4)
- سپتامبر(5)
- اوت(6)
-
ژوئیهٔ(12)
- رضا بیک ایمانوردی، راننده ای که هنرپیشه شد و هنرپی...
- سینما مرده است یا سینمای ژان لوک گدار؟
- رابرت دنیرو هنرمندی برای تمام نقشها
- مروری بر زندگی و آثار راینر ورنر فاسبیندر، فیلمساز...
- سینما، سینماست!
- زندگینامه کن لوچ
- نگاهی فشرده به فیلم ِ «در سالی با سیزده ماه» ، اثر...
- نگاهی به زندگی و آثار راینر ورنر فاسبیندر
- فاکوندو کابرال خواننده فولکلور آمریکای لاتین کشته شد
- سِر چارلز اسپنسر چاپلین
- اینجا که منم ، آنجا که تویی
- ادیت پیاف زنی از تبار زنان عصیانگر!